Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-04@08:21:06 GMT

روایت پدر علم ژنتیک ایران از ربوده شدنش

تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۲۶۶۲۴

روایت پدر علم ژنتیک ایران از ربوده شدنش

اعتماد نوشت: پروفسور داریوش فرهود، دانشمند ایرانی ۸۵ ساله و معروف به پدر علم ژنتیک ایران، بامداد یکشنبه ۸ آبان از مقابل منزل خود در تهران، توسط افرادی با پوشش «لباس شخصی‌ها» ربوده شد.

تا بعدازظهر دوشنبه و با گذشت بیش از یک شبانه‌روز، هیچ فردی از احوال این دانشمند ایرانی خبر نداشت و به دلیل رخداد‌های اخیر و ناآرامی‌های کشور و همچنین اخبار رسمی درباره دستگیری بسیاری چهره‌های سیاسی و فرهنگی و علمی کشور که با اعتراضات مردمی همراهی کرده بودند، شائبه‌هایی درباره ارتباط ربوده شدن این دانشمند ایرانی با رخداد‌های اخیر بسیار پررنگ شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولین خبر هم عصر روز یکشنبه و ساعاتی بعد از ربوده شدن ایشان در شبکه‌های اجتماعی و صفحات خبرگزاری‌های خارج از کشور منتشر شد که ربوده شدن ایشان را به مصاحبه‌های اخیر ایشان در نقد سیاست‌های غیرعلمی، شتابزده و مداخله‌جویانه متولیان سلامت و نمایندگان مجلس برای ممنوع کردن غربالگری جنین مشکوک به بیماری‌های ژنتیک (جز با دستور قضایی) و جلوگیری از سقط درمانی (جز با دستور قضایی) با هدف افزایش جمعیت ولو به قیمت تولد نوزادان ناقص و دچار معلولیت و همچنین سیاست‌های تحمیلی و جبری و قهری و سلبی منجر به فرار نخبگان از کشور مرتبط دانسته بود.

بعدازظهر دوشنبه و بیش از ۲۴ ساعت بعد از ربوده شدن پدر علم ژنتیک ایران، خبرگزاری ایسنا به نقل از یک منبع آگاه نوشت که هیچ یک از نهاد‌های امنیتی کشور در دستگیری و ناپدید شدن این دانشمند ایرانی دخالتی نداشته و «دستگیری ایشان صحت ندارد.»

پدر علم ژنتیک ایران، یک کلینیک ژنتیک در حوالی میدان ولیعصر تهران دارد، اما طبق گزارش خبرگزاری ایسنا، تا بعدازظهر دوشنبه، همکاران ایشان هم از سرنوشت این دانشمند ایرانی اظهار بی‌اطلاعی کرده بودند.

شامگاه دوشنبه و کمی قبل از نیمه شب، خبرگزاری ایسنا با انتشار گفت‌وگویی کوتاه از پروفسور فرهود، خبر داد که ایشان در سلامت کامل است. پروفسور فرهود در این گفتگو که اولین خبر از صحت و سلامت ایشان بود، ربوده شدن خود توسط عوامل خاص را تایید کرده بود.

دیروز هم ایشان درباره آن ۳۶ ساعتی که پس از ربوده شدن، با ربایندگان خود سپری کرد و همچنین درباره علت ربوده شدن خود توضیح داد.

بخشی از این گفتگو البته بعد از بازبینی توسط این دانشمند ایرانی، با صلاحدید خودشان اصلاح یا از متن در حال انتشار، حذف شد.

پروفسور فرهود  گفت: «من هر روز ساعت ۶ صبح از خانه بیرون می‌آیم و به کلینیک می‌روم. وقتی از منزل خارج شدم دو نفر با لباس تیره، مثل همین افراد معروف به لباس شخصی‌ها، آمدند جلوی ماشین. گفتند ما سوار ماشین شما بشویم. وقتی سوار ماشین شدند و من شروع به حرکت کردم در میانه راه مسیر را تغییر دادند و کمی جلوتر که رفتیم از من خواستند که در صندلی عقب ماشین بنشینم و یکی از خودشان مشغول به رانندگی شد.

کمی جلوتر یک نفر دیگر هم به این گروه در ماشین من ملحق شد. در نهایت در یک مسیر بزرگراهی، من را از ماشین خودم پیاده کرده و به ماشین دیگری سوار کردند و خودشان ماشین من را به محل دیگری منتقل کردند. آدم‌های خیلی حرفه‌ای بودند و اصلا افراد معمولی نبودند. وقتی گفتم به مطب تلفن بزنید، سیم‌کارت موبایل‌شان را عوض کردند انگار نمی‌خواستند از طریق خط اداری تماس بگیرند.»

این دانشمند ایرانی در پاسخ به این سوال  که آیا ربوده شدن شما توسط این افراد با پوشش و رفتار خاص، ربطی به انتقادات شما از ممنوعیت غربالگری جنین و قانون جوانی جمعیت و انتقاد از برخی سیاست‌های منجر به فرار نخبگان داشته، گفت: «آن‌ها به صراحت درباره مصاحبه‌های من صحبتی نداشتند، اما گفتند ما صدای شما را ضبط کرده‌ایم که در صحبت‌های‌تان به مجریان حکومتی بی‌احترامی و توهین کرده‌اید. البته این فایل ضبط شده را هم به من نشان ندادند. لابه‌لای صحبت‌های‌شان می‌گفتند که شما به رخداد‌های پزشکی اعتراض می‌کنید و در مقابل تصمیمات مملکتی مطیع محض نیستید. من اهل توهین نیستم. ایراد می‌گیرم ولی مگر یک پدر بچه‌اش را تنبیه نمی‌کند؟ آیا تنبیه پدر نشانه این است که بچه‌اش را دوست ندارد؟ انتقاد بین مردم متداول است. انسان‌ها اعتراض و انتقاد می‌کنند به خصوص اگر انسانی، معلم باشد و به خصوص اگر انسانی بیش از ۴۲ کشور جهان را گشته باشد. کار من انتقاد است. نقش من همین است.»

پروفسور فرهود در پاسخ به اینکه این ۳۶ ساعت چگونه سپری شد، گفت: «از ساعت ۵ و ۵۵ دقیقه صبح یکشنبه تا ۵ بعدازظهر دوشنبه در اختیار این‌ها بودم و در این مدت اصلا نخوابیدم. در اتاقی که من بودم، دو نفر از این‌ها هم بودند و حتی به من گفتند راحت باشید و لباس‌تان را عوض و استراحت کنید و خودشان هم خوابیدند. اما من رفتم و با همان لباسی که از منزل خارج شده بودم روی کاناپه‌ای نشستم و بیدار ماندم.

من از ۳۶ ساعتی که در اختیار این افراد بودم، به مدت ۲۶ ساعت در نگرانی شدید بودم. این ۳۶ ساعت برای من، زجر روحی بود. در این ۳۶ ساعت، نه خوابیدم و نه غذا خوردم. اینکه چطور نظر ایشان عوض شد، نه از آغاز آن خبر دارم و نه از پایان آن. بنده را بعد از ۳۶ ساعت دم ماشین خودم پیاده کردند و وقتی به محل کلینیکم رسیدم با صحنه بسیار دل‌انگیزی مواجه شدم حدود ۹۰ نفر از همکاران و اعضای خانواده‌ام با چشم‌های اشکبار از اشک شوق جمع شده بودند.»

پروفسور فرهود در ادامه گفت: «شک کردم که این‌ها افراد خودسری از برخی نهاد‌ها هستند. من هیچ گلایه‌ای از نهاد‌های دولتی ندارم. شاید انگیزه شخصی بوده ولی بنده را می‌شناختند. من باور می‌کنم که ربوده شدن من کار هیچ نهاد دولتی از جمله سپاه نبوده. بنده هیچ شکایت و گلایه‌ای از نهاد‌های دولتی و از جمله سپاه ندارم و می‌دانم کار نهاد معینی نبوده ولی شاید یکی، دو نفر افراد خودسر از بعضی نهاد‌ها این کار را کرده باشند. اگر کوچک‌ترین آسیبی به جان من که یک استاد دانشگاه و دارای جایگاه علمی و یک فرد ۸۵ ساله هستم می‌رسید، چه لطمه‌ای به حیثیت این کشور و ملت ایران وارد می‌شد؟ مرگ، اتفاق مهمی نیست ولی افرادی هستند که به من نیاز دارند و افرادی هستند که من را دوست دارند. من در آن لحظه دلم برای مملکت می‌سوخت. البته با من هیچ بدرفتاری نشد و با حرمت با من رفتار کردند. فکر می‌کنم که ان‌شاءالله کار هیچ نهادی نبوده. فرض کنیم که من را برای زورگیری گرفته بودند. ایراد‌ها و انتقاد‌های من به هیچ‌وجه سیاسی نیست، بلکه اجتماعی و فرهنگی و پزشکی است و در هر صورت و برای همیشه من یک سرباز فداکار وطنم هستم.»

پروفسور داریوش فرهود در فروردین ۱۳۱۷ در تهران (خیابان سیروس) به دنیا آمد. پدر ایشان زنده‌یاد محمد فرهود، به عنوان دبیر فارسی و عربی، رییس دبیرستان و مدرس دانشگاه فعالیت داشتند. مادر ایشان، مدتی دبیر بودند. ایشان حافظ قرآن بودند و دیوان حافظ شیرازی را نیز به‌طور کامل در ذهن داشتند.

ایشان تحصیلات دوره متوسطه را در مدارس رهنما، دارالفنون و البرز به پایان رسانید. بزرگانی، چون فریدون سحابی، عزت‌الله سحابی، صادق قطب‌زاده، هوشنگ اتحاد هم‌مدرسه‌ای ایشان بودند. ایشان علاوه بر آشنایی و علاقه‌مندی به آثار شعرای بزرگی همچون حافظ، عسجدی، منوچهری، عنصری، پروین اعتصامی و سعدی، اشعار فردوسی، مولانا و حافظ را می‌خواند و گرایش ویژه‌ای به پزشکی داشت.

به‌طوری که از همان دوران دبیرستان، در این زمینه مطالعه می‌کرد و یک داروخانه کوچک در خانه گردآوری کرده بود تا اگر کسی بیمار شد، بتواند به او کمک کند. همچنین گرایش خاصی به موسیقی نیز داشت و نواختن برخی آلات موسیقی، چون آکاردئون، ارگ، فلوت و جاز را آموخت؛ علاوه بر آنکه در ورزش نیز به رشته‌های والیبال و دوومیدانی علاقه‌مند بود.

ایشان در ۱۹ سالگی به قصد آلمان وطن را ترک کرد و در این کشور مشغول به تحصیل شد. در زمان تحصیل در علم طب، با رشته انسان‌شناسی آشنا شد. ایشان در سال ۱۹۶۹ مدرک پزشکی از دانشگاه ارلانگن آلمان و سال ۱۹۷۲ مدرک PhD ژنتیک انسانی از دانشگاه مونیخ آلمان را اخذ کرد.

همچنین در سال ۱۹۹۱ از سوی دانشگاه مونیخ آلمان درجه پروفسوری به ایشان اعطا شد. پروفسور فرهود، اوایل اردیبهشت ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و اولین گروه دانشگاهی در ایران را به نام «گروه ژنتیک انسانی و انسان‌شناسی» تشکیل داد و در سال ۱۳۵۲ مشاوره ژنتیک را در دانشکده بهداشت پایه‌گذاری کرد و در سال ۱۳۵۴ اولین مرکز مشاوره ژنتیک را در خیابان امیر اتابک راه‌اندازی و به این ترتیب اولین بخش خصوصی مشاوره ژنتیک را پایه‌گذاری کرد.

ایشان که بنیانگذار، استاد و مدیر گروه ژنتیک انسانی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران است و به عنوان پدر علم ژنتیک ایران شناخته می‌شود، سال ۱۳۵۵ از سوی نماینده سازمان جهانی بهداشت که برای شرکت در یک کنگره به ایران آمده بود، به عنوان کارشناس رسمی سازمان جهانی بهداشت در رشته ژنتیک انسانی و عضو کمیته اخلاق در ژنتیک پزشکی سازمان بهداشت جهانی معرفی و منصوب شد و همچنین، پس از افتتاح فرهنگستانی به نام علوم جهان سوم در ایتالیا که موسس آن پروفسور عبدالسلام بود، پروفسور داریوش فرهود نیز به عنوان عضو این فرهنگستان انتخاب شد و از سال ۱۳۸۲ به عضویت کمیته ملی اخلاق در علم و فناوری و اخلاق زیستی کمیسیون ملی یونسکو در آمده است. همچنین عضو پیوسته و دایمی فرهنگستان علوم جهان سوم، تریست از سال ۱۳۷۵ و فرهنگستان علوم پزشکی ایران، تهران از سال ۱۳۸۵ بوده است.

زمینه‌های فعالیت علمی پروفسور فرهود عبارتند از: ژنتیک پزشکی، ژنتیک جمعیت‌های انسانی، مشاوره ژنتیک و تشخیص پیش از تولد، اخلاق در علوم و فناوری به ویژه ژنتیک پزشکی، انسان‌شناسی، سبک زندگی، پزشکی و بهداشت سالمندان.

در کارنامه علمی این استاد برجسته ژنتیک، بیش از ۱۲۰ مقاله علمی پژوهشی به زبان انگلیسی و ارایه بیش از ۲۳۰ مقاله در کنگره‌های علمی داخل و خارج کشور، حاصل خدمات پژوهشی بسیار ارزشمند ایشان به چشم می‌خورد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: پدر علم ژنتیک ایران دانشمند ایرانی بعدازظهر دوشنبه پروفسور فرهود مشاوره ژنتیک ژنتیک انسانی ربوده شدن نهاد ها ۳۶ ساعت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۲۶۶۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟

این اهمیت از آن‌روست که با توجه به آمارهای منتشر شده از‌سوی نهادهای علمی کشور بیشتر مخاطبان ایرانی به موضوعات دینی اهمیت می‌دهند و براساس آخرین پیمایش مرکز تحقیقات صدا وسیما نیز پربیننده‌ترین برنامه‌های رسانه‌ملی برنامه‌های مذهبی هستند. اما این‌که چرا تاکنون درصنعت فیلمسازی و سریال‌سازی به چنین موضوع مهمی کمتر پرداخته شده نیاز به بررسی بیشتری دارد.   سینما و فیلمسازی مذهبی  سینما ذاتا هنری قصه‌گو و در عین‌حال وابسته به تکنولوژی محسوب می‌شود و به همین جهت بستر خوبی برای طرح روایت و داستان‌های برآمده از باورها و عقاید انسان‌ها در طول تاریخ است. همچنین به‌دلیل بدیع و مدرن بودن، ابزارهای نامحدودی در اختیار دارد که می‌تواند در اذهان مخاطبان عمیقا اثرگذار باشد. از آغاز شکل‌گیری سینما در اواخر قرن نوزدهم تا به امروز، جادوی سینما این امکان را فراهم کرده تا سینماگران، دغدغه‌های اعتقادی و مذهبی خود را از طریق این رسانه به نمایش بگذارند. به‌طورکلی این تولیدات دارای اهمیت استراتژیک هستند و می‌توانند در نمایش و قرائت مطلوب مردم درخصوص ادیان، مهم و پرطرفدار باشند.   چرا سینمای دینی در ایران شکل نمی‌گیرد سینمای ایران اسلامی که به‌عنوان مرکز اصلی تجمع شیعیان دنیا، سال‌هاست در تولیدات انواع فیلم‌های سینمایی با رویکردهای انسانی و اخلاقی خوش درخشیده اما به‌نظر می‌رسد تاکنون برای تولیداتی از نوع سینمای دینی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد؛ آن‌هم در شرایطی که جریانات انحرافی صهیون و وهابیت، تمام سپاه خود را برای به تصویر کشیدن دوران صدر اسلام به‌گونه‌ای که مطلوب خودشان است، به میدان آورده‌اند. از ساخت فیلم و حکمرانی بر سینمای هالیوود تا بودجه‌ریزی و سریال‌سازی در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و خاورمیانه برای تحریف تاریخ شیعه و دوران امامت اولاد نبی اسلام‌(ص) آن هم بدون رعایت ابتدایی‌ترین ملاحظاتی که می‌توان داشت.   تحریف تاریخ شیعه مصداق فراوانی را می‌توان از میان تولیدات عربی درباره تحریف تاریخ شیعه هم‌راستا با تفکر ضدایرانی مثال زد اما متأخر‌ترین آنها می‌تواند مجموعه‌هایی مانند «اِمامُ الْفُقَهاء» یا «حشاشین» باشد که این روزها نامش سر زبان‌ها افتاده است. این تولیدات نمایشی گرچه از‌سوی برخی با سهل‌انگاری دنبال می‌شود اما ماجرای آنها عمیق‌تر از مباحثی چون جنبه سرگرمی صنعت فیلمسازی است و تلاش می‌شود تا با القای تصویری غلط، زمینه تحریف تاریخ را فراهم کند.به طور مثال این مجموعه‌های تلویزیونی نه فقط به‌دور از اهداف سیاسی و ضد‌شیعی ساخته نشده‌اند بلکه دقیقا می‌دانند چه هدفی را دنبال می‌کنند و قرار است چه تصویری از اسلام و شیعه به جهان ارائه نمایند تا در نهایت آنچه در اذهان در مورد اسلام و تشیع شکل می‌گیرد، به نفع خودشان و در راستای تضعیف اندیشه ولایی شیعیان باشد که امروز رسانه‌ها‌ و اندیشمندان صهیونیستی چنین تفکری را مانع جدی حیات خود می‌دانند.   تصویری تحریف شده از امام صادق‌(ع)  به عنوان نمونه مجموعه «اِمامُ الْفُقَهاء» که در رابطه با زندگی امام صادق‌(ع) به کارگردانی سامی جنادی سوری و نویسندگی حامد العلی کویتی با حمایت شرکت کویتی الخیر در ۳۰ قسمت ساخته شده و در سال ۱۳۹۱ از شبکه العراقیه در عراق پخش گردید و پس از آن شبکه الکوثر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز البته با برخی اصلاحات، از‌جمله پوشاندن چهره مبارک بنیان‌گذار مذهب شیعه‌(ع) و پدر بزرگوارشان، آن را به نمایش گذاشت، تلاش شده تا روایتی تاریخی از خلفای اربعه ارائه دهد و با توجه به نهضت علمی که امام باقر(ع) و امام صادق‌(ع) پایه‌گذاری کردند، این موضوع را اثبات کند. این در حالی است که این سریال با توجه به جایگاه این دو امام شیعه در پی اثبات جریان خلافت است اما از این امامان و خلافت برحق آنها چیزی نمی‌گوید.همین امر سبب شد برخی‌ مراجع تقلید در کشورهای مختلف اسلامی از این سریال انتقاد کنند. «اِمامُ الْفُقَهاء» اگرچه مدرسه علمیه امام صادق‌(ع) در مسجد النبی‌(ص) و پرورش فقها و علما در آن مدرسه را به تصویر کشیده است، اما به امامت این امام بزرگوار و نشان دادن شخصیت وی در حد یک فقیه، بسنده کرده که چنین رویکردی در مجموعه‌ای که مدعی روایت زندگی امام صادق‌(ع) است، نمی‌تواند بی‌هدف بوده باشد.بر همین اساس باید این سؤال را مطرح کرد، آیا واقعا ساخت فیلم و سریال در خصوص بنیان‌گذار مذهب شیعه وظیفه سینما و تلویزیون ایران نیست؟    حشاشین در مقابل تفکر شیعی در راستای بررسی تولیدات فیلمسازی و سریال‌سازی، باید گفت سریال حشاشین نیز که در ماه رمضان امسال پخش شد و تلاش کرده جنبش شیعه اسماعیلیه را همراستا با داعش به تصویر بکشد را هم باید در این رابطه ارزیابی کرد. اسماعیلی‌ها نام خود را از اسماعیل بن جعفر، فرزند امام صادق‌(ع) گرفته‌اند. آنها برخلاف شیعیان اثنی‌عشری، که امام موسی کاظم‌(ع) برادر کوچک‌تر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفته‌اند، معتقد بودند اسماعیل جانشین امام صادق‌(ع) بوده است. همین تفکر انحرافی حالا دستمایه جریان‌های صهیونیستی شده تا از زبان کشورهای سکولار اسلامی فیلمی ساخته شود که تفکر شیعی را با داعش ساخته شده توسط غرب پیوند زنند و به جهانیان نشان دهند که تفکر داعشی هم‌راستا با تفکر شیعی است‌ و با تحریف تاریخ، کذبیات تفکری خود را جای حقیقت اندیشه شیعیان جا بزنند.   سینما حق دستکاری تاریخ را ندارد با بازخوانی انتقادات و واکنش‌هایی که امروزه از سوی منتقدان به چنین آثاری می‌شود، می‌توان به‌خوبی دریافت که جریانات صهیونیستی چگونه از دو‌قطبی‌سازی و پاک‌کردن تاریخ بهره می‌برند. به‌طور مثال شاید فیلمنامه‌ای با یک قصه اجتماعی و عاشقانه این امکان را برای فیلمساز فراهم کند تا دخل و تصرفی در موضوع ایجاد نماید اما فیلمساز طبیعتا حق دستکاری تاریخ و وقایع شناخته شده را ندارد، به‌خصوص اگر درام به شخصیتی تاریخی بپردازد که در یک دوره زمانی خاص نقش فعالی داشته است؛ این نقدی است که وجیهه عبدالرحمن از بازیگران سینمای عرب به‌تازگی بر سریال «حشاشین» مطرح کرده است. متاسفانه پدیده جعل تاریخ در درام تاریخی عرب و ترکیه بسیار وجود دارد، چراکه آنها فیلمنامه‌ها را از بین رویدادهایی برمی‌گزینند که مواضع قهرمانانه را تقویت و افتخارات و پیشینیان‌شان را ستایش می‌کند و این قطعا به نفع درام نیست و وقتی این درام درخصوص به تصویر کشیدن شخصیت‌های ارزشمند دینی جمع زیادی از مردم دنیا باشد، اشکال چنین رویکردی بیشتر نمود پیدا می‌کند.حتی برخی منتقدان شبکه‌های عربی نیز در مورد این سریال گفته‌اند: این مجموعه نمایشی در ابتدا و انتها ماحصل خیال بوده که از تاریخ الهام گرفته شده است.    وقتی صهیون برای کوبیدن اسلام سیاسی دست به‌کار می‌شود ساخت سریال‌هایی چون حشاشین از سوی جریان صهیونیستی که امروز در ضعیف‌ترین جایگاه خود قرار دارد راهبری می‌شود تا با کوبیدن اسلام سیاسی در ایران، اخوان‌المسلمین در مصر و حماس‌ در فلسطین که بزرگ‌ترین دشمن آنها محسوب می‌شود و جریان مقاومت را در منطقه پدید آورده‌اند به جریان تندروی ساخته شده توسط آمریکا داعش نسبت دهد که اسلام‌هراسی را در دنیا تقویت کند.    در جنگ روایت‌ها چه کردیم؟ حالا در این جنگ روایت‌ها، سینمای ایران شیعی برای روایت صادق از زندگی پدر مکتب جعفری چه کرده است؟ گرچه تلویزیون ایران درخصوص صدر اسلام و حوادث کربلا تولیدات قابل دفاعی داشته و می‌توان به مجموعه‌هایی مانند مختارنامه، امام علی(ع)، معصومیت از دست رفته، ولایت عشق، تنهاترین سردار و... اشاره کرد که هر‌کدام دوره‌ای از تاریخ اسلام را مورد بررسی قرار داده‌اند اما در این بین، جای یک فیلم سینمایی یا سریال در شأن بنیان‌گذار مذهب شیعه، به‌شدت احساس می‌شود.همان‌طور که بر همه روشن است، تاریخ تمدنی غرب بدون وجود آورده‌های علمی مسلمانان قطعا به جایی نمی‌رسید یا دست‌کم این دستاوردهای دانشمندان و عالمان اسلام بود که کتابخانه‌های غرب را تا دوره‌ای از تاریخ پر کرد.طبیعتا تمدن کنونی جهان، ازتلاش ملل گوناگون در طول تاریخ شکل گرفته است وسهم اسلام در پیدایش وتوسعه این تمدن، بیش ازدیگر تمدن‌ها نباشد، کمتر نیست. پرسش اینجاست که آیا سینمای ایران ظرفیت ساخت فیلمی برای بیان این تاریخ را ندارد یا ما با فقر سینماگران دغدغه‌مند و شیعه مواجه هستیم؟   دوران سینمای سکولار گذشته است علوم و تمدن اسلامی از مسیرهای مختلفی به غرب منتقل شد که ترجمه کتب عربی به زبان‌های اروپایی و تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آنها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند، بیشترین تاثیر را داشت. شاید این توضیحات برای اثبات اهمیت توجه به اقدامات اساسی امام صادق(ع) و جهاد علمی که او ایجاد کرد، کافی است تا متوجه باشیم که تا چه اندازه پرداخت به زندگی این دانشمند زمان، گردآورنده علوم اسلامی و سپس انتشار آن به سراسر دنیا و حتی تاثیرش بر شکل‌گیری غرب در سینما و تلویزیون اهمیت و جذابیت دارد. مردم ایران مخاطبانی مشتاق به تماشای آثار نمایشی با مضامین مذهبی و دینی هستند.در همین ماه رمضان گذشته واقعا روشن شد که دوران «تلویزیون، رسانه‌ای با ماهیت سکولار است» گذشته و نه‌فقط تلویزیون که سینما نیز تشنه تولیداتی با مضامین ارزشمند است؛ چراکه مخاطب سینمای امروز نیز چنین خواسته‌ای دارد و فیلم‌های دفاع‌مقدس یا انقلابی همیشه در ایران پرفروش بوده‌اند.   جای خالی استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری در سینما می‌توانیم با یک روایت دقیق و جذاب سینمایی، حقانیت شیعه و تاثیراتی را که بر فرهنگ بشری گذاشته، ثابت کنیم و این بار ما به‌عنوان شیعیان ۱۲امامی و باورمند به مهدویت بگوییم غرب چگونه غرب شد و حالا با فاصله از همان دستاوردها امروز به چه نقطه‌ای از اضمحلال فرهنگی رسیده است؟! در حقیقت دوران زندگی امام صادق(ع) را از هر منظری که مورد توجه قرار دهیم، سرشار از قصه‌ها و پیروزی‌های علمی و فرهنگی است که موجب شکل‌گیری دوران طلایی اسلام شد و تمامی این دستاوردها قابلیت نمایشی‌شدن دارد؛ ضمن این‌که امروز که جهان علیه هر نوع استکبار برخاسته و آزادگان مسلمان و غیرمسلمان خواهان برچیده‌شدن رژیم صهیونیست هستند، بهترین فرصت برای بیان وجوه استکبارستیزی رئیس مکتب جعفری است و سینما باید دست‌به‌کار شود تا در این جنگ رسانه‌ای از موثرترین و فراگیرترین رسانه‌ها، یعنی فیلمسازی برای تولید محتواهایی متناسب با فرهنگ شیعی بهره برد و چه روایتی مهم‌تر و ضروری‌تر از روایت زندگی امام صادق(ع)؟! سینما قصه می‌خواهد،  حادثه و قهرمان نیاز دارد و دوران امام صادق یکی از توفانی‌ترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سو اغتشاش‌ها و انقلاب‌های پیاپی متعددی را تجربه کرده، از جمله قیام خونخواهان امام حسین(ع) و از سوی دیگر در این دوره تاریخی شاهد برخورد مکاتب، ایدئولوژی‌ها و تضاد افکار فلسفی و کلامی هستیم که ناشی از برخورد امت اسلامی با مردم کشورهای فتح‌شده با دنیای خارج است. در آخر این‌که به نظر روایت این دوران طلایی از اسلام شیعی در سینما کمی همت، دغدغه و اسلام‌شناسی می‌خواهد تا فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان سینمای ایران دست‌به‌کار شوند و مدیران سینمایی و صدا‌وسیما را کنار خود ببینند و دست و دلبازانه برای فتح و پیروزی شیعیان، این بار نه مانند صدر اسلام با فدا کردن خون؛ بلکه با تخصیص بودجه کافی، بهره‌مندی از فناوری و استفاده از افراد باسواد و آگاه، آثاری نمایشی تولید کنند و مرزهای فرهنگی و هنری را درنوردند.

دیگر خبرها

  • حماسه وعده صادق بیش از عملیات‌های دیگر نیازمند روایت فتح است
  • حماسه وعده صادق بیش از هر حماسه دیگری نیازمند روایت فتح است
  • پرطرفدارترین تیم فوتبال ایران با روایت صفحات مجازی
  • فرصت توسعه صادرات محصولات و ماشین‌آلات کشاورزی به ترکمنستان
  • رالف رانگنیک و تایید خبر جنجالی؛ پروفسور آلمانی به خاطر بایرن مونیخ، اتریش را ترک نمی‌کند
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • بهسازی خط آهن افغانستان بدون ماشین‌ آلات ایران ممکن نیست
  • به این دلیل چیپس نخورید!
  • بهسازی خط آهن افغانستان بدون ماشین‌آلات مکانیزه راه‌آهن ایران ممکن نیست
  • #من_هم _یک_پروفسور_هستم